کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

نی نی من و بابایی

اولین پیک نیک

سلاااااااااام امروز من و بابا حمید و آقا کیان اولین پیک نیک سه نفره مون رو افتتاح کردیم.دیدیم هوا عالیه ناهار رو برداشتیم و رفتیم بیرون از شهر.جای همگی خالی خیلی خوش گذشت. گل پسرمون که همش خواب بود.قربونت برم که میخوابی و تمام انرژیت رو برای شب نگه میداری تا گریه کنی و دل ما رو خون کنی.امیدوارم هر چه زودتر این دل دردهای کذایی پسرم خوب بشه. آقا کیان الان ٤٤ روزشه همه میگفتن ٤٠ روزش که بشه خوب میشه ما که چیزی ندیدیم!!! کیان من،٢هفته ی پیش یعنی وقتی شما ١ ماهه شدی اولین مسافرتت رو با هواپیما به مقصد اصفهان تجربه کردی.همه تعجب کرده بودن و باورشون نمیشد به این زودی شما رو به مسافرت ببریم اونم تو این هوای سرد!!!ولی خب دیگه...
24 دی 1390

یک ماهگی کیان جون

سلام وااااااااااااای که چقدر خستم.از بی خوابی رمق ندارم.این گل پسرمون شب و روز برامون نذاشته.دیشب با هزار بدبختی باباش ساعت ٢ خوابوندش و ٤ صبح هم بیدار شد آخه من نمیدونم چرا ،نه واقعا چرا انقدر خواب نینی ها کمه؟؟؟پس ما مامان باباها چی کار کنیم که میخوایم بخوابیم! این یک ماه با همه ی سختی هاش به هر ترتیب گذشت انشاالله پسر گلم روز به روز بهتر بشه و انقدر مامان باباش رو اذیت نکنه  پسر نازنینم یک ماهگیت مبارک به دلیل ضیق وقت باید برم .وااای کیان بیدار شد     کیان در ٢٥ روزگی  ملوان زبل در یک ماهگی   ...
10 دی 1390
1